Here, you'll find nothing
nothing
not even the sound of a butterfly's wings
nothing
wait...
listen carefully...
and think
think
any breath
in any sentence
any palpitation
in any word,
is a sound;
it is me
...
هلو، دیگه روی اینستاگرام پست میذارم و فرصت برای اینجا نمیمونه ببخشید. بعد از اینجا روی فیس بوک و حالا اینستاگرام شعر مینویسم. بیشتر از سه سال از جدا شدنم میگذره. در این مدت شروع کردم به رشته اینتریور دیزاین خوندن. باید یک تحولی به زندگیم میدادم و این راه خوبی بود. این سه سال سر خودمو به درس و جیم مشغول کردم اما کافی نبود. پارسا اسم مستعار آقای دکتری هست که آواز میخونه روی اسمیول و برای من هم گاهی اجرا میکنه. مادرش براش غذا درست میکنه و من هم گاهی مهمون سفرشون میشم. باهوش و عاقل هست. دوتا خواهر داره که از خودش بزرگتر هستن. همگی خیلی فعال و پر هیاهو. دوستشون دارم. البته جدیدا خیلی کم میبینمش. هر وقت امتحان دارم با همه دعوام میشه. امروز آخرین امتحان این ترم رو دادم و حالا که آروم شدم از افکار منفیه خودم تعجب میکنم. همیشه این هورمونها کار دست من میدن و جلوشون رو نمیشه گرفت. و بیشتر از یک سال از سرطان آزاده عزیزم میگذره و خدا رو شکر حالش خوبه. اون روزها سیاهترین روزهای زندگیه من بودن. گویا زمان و مکان در ذهن من مرده بودن. خدایا خیلی وقته با نیاز صدات نکردم اما باز این نگرانی لطف داشتن تو رو پر رنگ میکنه. پدر اکسم از سرطان به رحمت خدا رفت و همه در عجب بودن که چه شد. گاهی اتفاقها بیخودی به هم گره میخورن. به امید روزی که دیگه کسی به سرطان دچار نشه. خدایا ...
behnaz // 11:04 AM
____________________________________________