Here, you'll find nothing
nothing
not even the sound of a butterfly's wings
nothing
wait...
listen carefully...
and think
think
any breath
in any sentence
any palpitation
in any word,
is a sound;
it is me
...
يك بلاگر تازه كه نوشته هاي خوبي داره اما براي بهبود بلاگش به كمك احتياج داره : سلامت را نمي خواهد پاسخ گفت .
سرها در گريبان است .
كسي سربرنيارد كرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را .
نگه جز پيش پا را ديد نتواند .
كه ره تاريك لغزان است .
و گر دست محبت سوي كس يازي .
به اكراه آورد دست از بغل بيرون .
كه سرما سخت سوزان است
نفس كز گرمگاه سينه مي آيد برون ابري شود تاريك .
چو ديوار ايستد در پيش چشمانت .
نفس كاينست پس ديگر چه داري چشم .
ز چشم دوستان دور يا نزديك ؟
مسيحاي جوان مرد من ! اي ترساي پير پيرهن چركين !
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آي .
دمت گرم و سرت خوش باد !
سلامم را تو پاسخ گوي در بگشاي !
منم من ميهمان هر شبت لولي وش مغموم .
منم من سنگ تيپا خوردهء رنجور .
منم دشنام پست آفرينش نغمهء ناجور .
نه از رومم نه از زنگم همان بيرنگ بيرنگم .
بيا بگشاي در بگشاي دلتنگم .
حريفا! ميزبانا! ميهمان سال ماهت پشت در چون موج ميلرزد .
تگرگي نيست مرگي نيست .
صدائي گر شنيدي صحبت سرما و دندان است .
من امشب آمدستم وام بگزارم .
حسابت را كنار جام بگذارم .
چه ميگوئي كه بيگه شد سحر شد بامداد آمد ؟
فريبت ميدهد بر آسمان ، اين سرخي بعد از سحرگه نيست .