Here, you'll find nothing
nothing
not even the sound of a butterfly's wings
nothing
wait...
listen carefully...
and think
think
any breath
in any sentence
any palpitation
in any word,
is a sound;
it is me
...
... هما از روز زن سخن گفت و اينكه به زنان ايرانی انتقاد كرد كه چگونه از روز زن سخن میگوييد ولی نميدانيد كه روز زن را در قديم ايرانیها درست كردند. من از زبان ابوريحان بيرونی سخن میگويم. آثار باغيه صفحه ٣٥٥ جلد اول: در بين جشنهای اسفند ايرانيان جشنی دارند كه از گذشته باقی مانده از چهارم قمری اين جشن به اسم روز زن در ماه اسفند برگزار میشود در اين روز زنان به خيابان میآيند و مردان با مژدهگانی در خيابان به زنان هديه میدهند به همين دليل اين جشن را مژدهگيرتانه نيز میگويند و هنوز در اصفهان و در نهاوند و ری اين جشن برگزار میشود. هما افزود: بگذار يكبار هم ما پز بدهيم، چی میشود.
او سپس ابياتی از زنان شاعر سدههای گذشته خواند:
مهستی گنجوی شاعر سده ششم چنگ زن ، نرد باز، شطرنج باز، شاعر و آوازه خوان. در آن دوره زنان مجبور بودند كه دستكش چرمی دست كنند.مهستی در حاليكه آواز میخواند و چنگ مینوازد ، می گويد:
شاهان چو به بزم ساغر میگيرند
بر باد سماع چنگ و چاكر گيرند
دست بندی كه پای بند طرب است
در چرم نگيرند كه در زر گيرند
از امهانی شاعر سده نهم – دهم چنين خواند:
در خانه تو آنچه مرا شايد نيست
بندی ز دل رميده بگشايد نيست
آری همه چيز هست
آنچه میبايد نيست