Here, you'll find nothing
nothing
not even the sound of a butterfly's wings
nothing
wait...
listen carefully...
and think
think
any breath
in any sentence
any palpitation
in any word,
is a sound;
it is me
...
يك مريدي اندر آمد پيش پير // پير اندر گريه بود و در نفير
شيخ را چون ديد گريان آن مريد // گشت گريان ، آب از چشمش دويد
گوشور يكبار خندد كر دو بار // چونكه لاغ املي كند ياري بيار
بار اول از ره تقليد و سوم // كه همي بيند كه مي خندد قوم
گر بخندد همچو ايشان آن زمان // بي خبر از حالت خندندگان
باز وا پرسد كه خنده بر چه بود // پس دوم كرّت بخندد چون شنود
پس مقلد نيز مانند كرست // اندر آن شادي كه او را در سرست
آن مريد ساده از تقليد نيز // گريه اي مي كرد وفقِ آن عزيز
او مقلّدوار همچون مرد كر //گريه مي ديد و زموجب بي خبر
چون بسي بگريست خدمت كرد و رفت // از پيش آمد مريد خاص تفت
گفت اي گريان چو ابر بي خبر // بر وفاق گريه شيخ نظر
الله الله الله اي وافي مريد // گرچه در تقليد هستي مستفيد
تا نگويي ديدم آن شه مي گريست // من چو او بگريستم ، كآن منكريست
گريه پرجهل و پر تقليد و ظن // نيست همچون گريه آن موتمن
تو قياس گريه بر گريه مساز // هست زين گريه بد آن راه دراز
...
اين آقاهه يك بَبَيي داره كه كه خيلي نازه ولي چند وقتي هست كه حموم نبردتش و حسابي كثيف شده ، طفلكي خسته شده از بس به اين آينه ماشين آويزون بوده و صداش در نيومده ، اگه شيراز هم يه برف حسابي بياد شايد مثل اين بَبَييه تروتميز بشه ;))