Here, you'll find nothing
nothing
not even the sound of a butterfly's wings
nothing
wait...
listen carefully...
and think
think
any breath
in any sentence
any palpitation
in any word,
is a sound;
it is me
...


N

    O

        T

            H

                I

                    N

                        G



Friday, December 13, 2002

از اون شب كه دو تا دندون عقلمو با هم كشيدم يك دل سير نتونستم غذا بخورم ، آخي نازي بهناز كوچولو ، از اون شب تا فردا ظهرش بجاي غذا حسابي خون خوار شدم ، وقتي سراغ من ميايد مواظب خودتون باشيد ، امكانش هست كه ديگه چيزي از شما باقي نمونه :))
امتحان ادواري هم خوب بود ، راستش مطلبي در مورد رشته من وجود نداشت ، حسابداري نداشت ، بجاش تا دلتون بخواد سوالاي هوشي بود ، نه اينكه من هوشم خيلي خوبه تا تونسته بودن سوالاي هوشي گذاشته بودن ;)
خلاصه يه قلوب خون خوش جان مي فرموديم يه قلوب اِ اِ اِ ببخشيد منظورم يك سوال جواب مي داديم . دوست دوران دانشگاهم هم بود ( هام هام ، به به ، حيف كه دهنمو نمي تونستم زياد باز كنم وگرنه :D
شب هم رفتيم كنسرت محمد اصفهاني ، واقعيتش اينه كه رفتيم دعوا ، !!!
خيلي شلوغ بود و مردم بيش از ظرفيت اومده بودن ، محمد اصفهاني هم نمي خواسته برنامه اجرا كنه و گروه كر هم هنوز از تهران نرسيده بودن و ...
مردم بلند بلند مي گفتن ممد درو وا كن :))
به دليل فشار جمعيت درو باز كردن ، ولي عده اي جا نداشتن و هنوز گروه آماده نبود و تازه داشتن سازها رو تنظيم مي كردن و ...
دوستاي من هم عصباني شدن و گفتن اين ديگه چه برنامه اي هست ، اين همه پول گرفتن ، اين همه تبليغ و آخرش ...
رفتيم بيرون و با مدير برنامه بحث كرديم و خودشون هم با هم دعوا داشتن و دختره زد توي گوش پسره و ...
پول عده اي رو پس دادن و جالب اينجا بود كه بعضي پولها رو پس مي گرفتن و دوباره بر مي گشتن توي سالن .

يك چيزي مي خوام بگم ولي مي ترسم دوستام دمپايي طرفم پرت كنن ، پس هيچي نمي گم :|

امروز صبح هم طبق معمول رفتيم كوه ، حالا ميگن اين دختره چقدر پررو تشريف داره ، از اون طرف ميگه دندونم رو كشيدم و واي و ووي از اين طرف ميره كوه !!
ولي خوب هوايي بود ، خــــــــــــــــــــــــــــــــــوب

behnaz // 11:55 AM
____________________________________________

Comments: Post a Comment