Here, you'll find nothing
nothing
not even the sound of a butterfly's wings
nothing
wait...
listen carefully...
and think
think
any breath
in any sentence
any palpitation
in any word,
is a sound;
it is me
...
جراح پلاستيك به تغيير چهره آدم اكتفا نمي كند . خويش دروني او را هم تغيير مي دهد . كارش سطحي نيست . اغلب تا ژرفاي روان آدم را مي شكافد . مدتها پيش به اين نتيجه رسيدم كه وظيفه سنگيني دارم و چون مديون بيمار و شخص خود هستم ، بايد از كاري كه مي كنم مطلع باشم . هيچ پزشك متعهدي بدون احاطه به دانش و آموزش تخصصي دست به يك عمل جراحي نمي زند . با اين حساب به اين نتيجه رسيدم حالا كه تغيير صورت شخص درون او را هم تغيير مي دهد ، موظف هستم در اين زمينه نيز دانش تخصصي كسب نمايم .
فروشنده اي كه به جاي بيني بايد انديشه اش را جراحي مي كردم
فروشنده جواني كه تصميم گرفته بود از حرفه فروشندگي دست بكشد براي جراحي بيني به من مراجعه كرد . بيني اش با آنكه كمي بزرگ بود به هيچ وجه جلب توجه نمي كرد و با اين حال معتقد بود خريدارها بدون اينكه به روي خود بياورند در دل به بيني او مي خندند .
« حقيقتي » بود كه بيني بزرگي داشت ، « حقيقتي » بود كه سه تن از مشتريان به خاطر رفتار بد از او شكايت كرده بودند ، « حقيقتي » بود كه رئيسش او را به طور مشروط و آزمايشي استخدام كرده بود و دو هفته مي گذشت كه ديناري فروش نكرده بود . احتياجي به عمل بيني نداشت ، به او گفتم كه در واقع انديشه اش را بايد عمل كند . روي او كار كردم . مدت سي روز انديشه هاي منفي را كنار گذارد ، حقايق ناخوشايند سر راهش ناديده گرفت و عمداُ در بحر انديشه هاي دلنشين فرو رفت . در پايان سي روز ، نه تنها حالش بهتر شده بود ، بلكه بطور واضح خريدارها با او بهتر تا مي كردند و رفتارشان دوستانه شده بود ، مقدار فروشش تدريجاُ افزايش يافت و به سطحي رسيد كه رئيس شركت در حضور ديگران از كار او قدرداني كرد .