Here, you'll find nothing
nothing
not even the sound of a butterfly's wings
nothing
wait...
listen carefully...
and think
think
any breath
in any sentence
any palpitation
in any word,
is a sound;
it is me
...
چشمانت را ببند و به هيچ نينديش ، هيچ ، تو تا آسمان خواهي رفت ، بالاتر از ابر ، بي هيچ ترسي ، آرام ، آرامتر از دقدقه هاي نوزادي تازه آمده ، آرامتر از من ، آرامتر از تو ، هيچ آرامش تو را بر هم نخواهد زد ، هيچ ، تو بر بال آرامش خدايي و خداوندگار تو را آنجا كه خود مي خواهي خواهد برد !
به كجا سفر خواهي كرد ، به كدامين ديار ، به كدام سو ، آرزوي كجا را داري ؟! به همان سو خواهي رفت ، بي هيچ خللي ، هيچ !
نترس ، به بازگشت مينديش ، كه بازگشت با اراده توست و خداوند آنچه تو خواهي ، آنچنان كه دوست مي داري ، همان خواهد كرد ، كه تو اينك خداي خودي ، كه خداوند اينگونه خواسته است ، پس اينك تو خالق آرامش خويشي ، به چه مي انديشي ، رها كن ، بگذار آنچه مي خواهي در انديشه ات جاي گيرد ، چه مي خواهي ، زمينيان را رها كن ، من را خودت را رها كن ، آرزوها را هم ، رها كن ، چه ميخواهي ؟!
رها كن .
بيا با خود به آسمان پرواز كن ، بدون هيچ بالي ، هيچ ، بيا و برقص ، گرد خويش ، بچرخ ، بچرخ ، همچون زمين ، همچون ماه و خورشيد ، كه خورشيد هم مي چرخد اگر بخواهي ، آري بخواه كه خورشيد هم بچرخد و ببين كه ميچرخد ، مي چرخي ، مي چرخم كه خواست توست ، خواست تو !
به چه مي انديشي ؟! به من كه آيا خواهان چرخشم ؟! اما در خيال تو ، تو خالقي نه من و در خيال من ، من .
اينك تو در خيال من مي رقصي ، مي چرخي ، در آسمان ، ميان ابرها ، در دل دريا ، در هجوم موج ، در گردبادي سهمگين ، بي هيچ خدشه اي ، هيچ !