Here, you'll find nothing
nothing
not even the sound of a butterfly's wings
nothing
wait...
listen carefully...
and think
think
any breath
in any sentence
any palpitation
in any word,
is a sound;
it is me
...


N

    O

        T

            H

                I

                    N

                        G



Monday, May 13, 2002

روزگاريست كه من ديوانه شدم
حال خسته ، از ديوانگي خويش شدم
ديوانه از همه دولت آزاد
من در بندِ ، ره خويش شدم
خسته ره ديوانه زند
منِ خسته ، گريزانِ اين راه شدم

اي خدا دلم دود كرده . مي خوام بينويسم ، هر چي دلم خواست بينويسم ، به هيچ خر و سگ و گاو و ... ربط نداره ، البته بلا نسبت شُمو و همه دوستا ، هر خري و ...هر برداشتي مي خواد بكنه . من كه نمي تونم هرچي ميگم و هر چي مينويسم رو بيام ترجمه كنم ، تازه اگه توش يه چيز ديگه در نيارن ! وقتي با اونها نيستي هزار تو چي از تو حرفات نسبت به خودشون در ميارن واي به روزي كه منظورت اونها باشه !
ناكرده گنه در جهان كيست بگو
وانكس كه گنه نكرد چون زيست بگو
من بد كنم و تو بد مكافات دهي
پس فرق ميان من و تو چيست بگو
(حكيم عمر خيام)

البته بايد بگم يك روز خيلي خوب داشتم (من چشم بخور نيستم آخه چشم خودم از همه شور تره ! ) در ضمن ما مخلص آق رضا هم هستيم ، خودش از اون بالاها هوامونو داره .
اي دلم مي خوات يه مشهدي برم !
“مخلص آبجي”

behnaz // 8:34 PM
____________________________________________

Comments: Post a Comment